مدیریت ارزش مشتری برای سازمانها و شرکتها در اقتصاد
هدف این مقاله مقایسه یک شرکت فروش محور با یک شرکت بازاریابی محور است.
مدیریت ارزش مشتری برای سازمان های مترقی در اقتصاد، مبتنی بر خدمات و اطلاعات ما،حیاتی
تر خواهد بود.
شرکت های نوآوری که حداکثر ارزش را برای مشتریان خود ایجاد می کنند، موفق و شکوفا خواهند شد.
آنها مزیت های رقابتی پایدار را در بازار ایجاد خواهند کرد.
ارزش زمانی ایجاد می شود که محصول و کاربر در یک موقعیت استفاده خاص با هم جمع شوند
.فرصت های خدماتی در بازارهای تجاری و مصرف کننده ارزش ایجاد می کند
به حداکثر رساندن ارزش مشتری یک چالش در حال تحول برای بازاریابان خدمات است.
چارچوب تصمیم گیری ارزش مشتری، به مدیریت یک راه منحصر به فرد و بالقوه برتر، برای درک مشکلات و فرصت های تجاری ارائه می دهد.
ارزش مشتری افزایش یافته فراتر از معاملات است.
سازمان های پاسخگو به مشتری با حل مشکلات تک تک مشتریان ارزش ایجاد می کنند.
مشتریان خوشحال ارزش "بالا" را نسبت به هزینه اقتصادی و دردسر ریسک خرید از شرکتهای غیر پاسخگو درک می کنند.
بررسی نحوه اجرای یک فلسفه بازاریابی متمرکز بر مشتری برای تأثیر مطلوب بر سودآوری بلندمدت از برنامه های شرکتهای بزرگ است.
مدیران بزرگ به طور شهودی میدانند که بازارگرا شدن بر عملکرد کسب و کار تأثیر مطلوبی دارد.
آنها خود را از دید مشتریان خود می بینند.
می دانند چگونه نگرانی های اساسی مشتری را شناسایی یا پیش بینی کنند.
از معیارهای عملکرد مبتنی بر مشتری رسمی استفاده می کنند و مکانیسم های اجرایی کنش گرا را در اختیار دارند.
سازمانهای مشتری مدار بر مفهوم بازاریابی تکیه میکنند.
فرآیندها و برنامههای مشتری محور را طراحی میکنند.
یک سیستم اطلاعات بازاریابی قوی ایجاد میکنند و به طور مداوم تمرکز مشتری خود را اندازهگیری و تنظیم میکنند.
شرکتهای خدماتی مشتری مدار پرسنلی را استخدام می کنند که ارزش افزوده دارند.
به دستورالعمل های مدیریتی عملی برای ایجاد یک سازمان مشتری مدار می پردازند
بر فرآیند طراحی عملیات و فرآیندهای تجاری که ارزش آفرین هستند تمرکز دارند.
سازمانهای موفق تشخیص میدهند که ارزش و فرآیند از نظر مشتریانشان «یکپارچه» است.
یک فرآیند، گروه خاصی از فعالیت ها و وظایف فرعی است که منجر به عملکرد یک خدمت ارزشمند می شود.
فرآیندها نیز باید با استفاده از اندازهگیریهای هزینه، زمان، کیفیت خروجی و رضایت قابل پیگیری باشند
نمودارهای کنترلی برای نظارت بر عملکرد یک فرآیند با گزارش اندازه گیری هایی که در یک فرآیند معین قابل پیش بینی هستند و اندازه گیری هایی که ماهیت تصادفی دارند، مفید هستند
شرکت های متمرکز بر مشتری می توانند از امتیازات غیر ضروری برای یافتن مزیت رقابتی استفاده کنند.
توضیح می دهد که کیفیت چیست، ملزومات کیفیت خدمات، چرا کیفیت مهم است و چگونه می توان کیفیت خدمات را بهبود بخشید. در مورد اهمیت کیفیت و بازدهی که یک فرهنگ کیفیت محور تولید می کند بحث می کند. رقابت جهانی منجر به افزایش انتخاب شده و انتظارات مشتریان را در مورد کیفیت قابل قبول افزایش داده است.
شرکت هایی که موقعیت بلندمدتی را به دست آورده اند به وضوح احترام بازار را به دست آورده اند.
کیفیت خدمات
استفاده از محیط و جو
مجموعه خدمات غالب
بازاریابی تقسیمبندی شده
مدیریت زنجیره تامین
استراتژیهای ارزش مشتری صحیح و خلاقانه
میتواند مزیت رقابتی شدیدی را در بازار ایجاد کند.
کیفیت
. مشتریان همچنین کیفیت را در طول معامله خدمات درک خواهند کرد
اینکه چقدر خدمات موثر و کارآمد ارائه شده است و کیفیت نیز در قالب حفظ مشتری ارائه می شود
سازمانها باید دائماً برای بهتر شدن از طریق بازاندیشی و طراحی مجدد گزارههای ارزشی خود تلاش کنند.
یک استراتژی موثرتر طبقه بندی مشتریان از طریق تجزیه و تحلیل، استفاده و طراحی رویکردهای بازاریابی متمایز برای هر بازار هدف است
موقعیت رقابتی و فرصت های بالقوه خاص، باید تفکر مدیریت را، در مورد پیشنهاد ارزش مناسب برای به کارگیری، هدایت کند.
یک استراتژی موثرتر، طبقه بندی مشتریان از طریق تجزیه و تحلیل استفاده و طراحی رویکردهای بازاریابی متمایز، برای هر بازار هدف است
رقابت جهانی منجر به افزایش انتخاب شده و انتظارات مشتریان را در مورد کیفیت قابل قبول افزایش داده است.
اهداف و نتایج بازاریابی رابطه مند نیز با بازاریابی سنتی متفاوت است.
حفظ مشتریان مستلزم آن است که بازاریابان، پس از خرید مشتری، مراقبت و نگرانی از خود نشان دهند.
فروشندگان می توانند با توسعه آنچه که ما به عنوان «توانمندسازهای روابط» از آن یاد می کنیم، در برابر این تمایل طبیعی به سمت افول ، مقاومت کنند
بازاریابی در سازمان، وظیفه متخصص شدن در مورد مشتری را بر عهده دارد. و در عین حال بقیه شرکت را از فعالیت های مشتری مطلع می کند.
رویکرد قیف مشتری ابزار ارزشمندی برای درک و ارزیابی پویایی ها و موقعیت های کسب و کار است.
هدف مدیریت باید به حداکثر رساندن ارزش در طول زمان، با درک این موضوع باشد که ارزش های مشتری تاثیر عمده ای بر فرآیندهای تجاری و عملکرد دارد.
سازمان ها باید متشکل از ارائه دهندگان ارزش مشتری باشند.
اگر ارزش ارائه شده این کارکنان از انتظارات مشتریان فراتر رود، تجربیات خالص معاملات مثبت حاصل می شود.
اطلاعات سکوی پرشی برای ایجاد و اصلاح استراتژی های بازاریابی/مدیریت ارزش مشتری فراهم می کند.
نقطه قوت رویکرد ارزش مشتری این است که عملگرا و سازگار با نیاز مدیریتی برای ادغام حوزه های عملکردی کسب و کار است.
تجزیه و تحلیل ارزش مشتری چیزی بیش از یک تکنیک قیمت گذاری یا یک روش تحقیق بازار است.
این یک ابزار بازاریابی استراتژیک است.
که نیازهای مشتری را بررسی می کند، به موقعیت شرکت در رابطه با رقبای خود کمک می کند و شکاف های ادراک در سازمان های خریدار و فروشنده را اندازه گیری می کند.
هدف اصلی بخش فروش همیشه به دست آوردن بودجه عملیاتی برای سازمان بوده است.
شرکت متوجه است که خدمات ارائه شده به اعضا می تواند آنها را از سایر سازمان ها متمایز کند و به عضویت ارزش بیافزاید
تلاش برای حفظ رقابت در محیط جهانی با راضی نگه داشتن مشتریان قدیمی و در عین حال تلاش برای جذب مشتریان است.